در برخى دیگر از روایاتى که به این ماجرا پرداخته اند، عنوان « آتش گیره آورْ د» یا « فتیله آورْد » دیده مى شود که برخى از مصادر آن را بیان مى نماییم:
ــ بَلاذرى (درگذشته سال 224 هـ ق) در أنساب الأشراف با سلسله سند خود، این گونه روایت مى کند:
«إنّ أبا بکر أرسل إلى علی یرید البیعة، فلم یبایع، فجاء عمر ومعه فتیله.
فتلقّته فاطمة على الباب، فقالت فاطمة: یابن الخطّاب! أتراک محرّقاً عَلَیّ بابی؟!
قال: نعم، وذلک أقوى فیما جاء به أبوک» (6)
«ابوبکر براى على پیام فرستاد و از او خواست که بیعت کند، او بیعت نکرد; عمر با فتیله اى آمد.
فاطمه پشت در ایستاد و گفت: اى پسر خطّاب! مى خواهى دَرْ را بر من آتش بزنى؟
عمر گفت: آرى! و این از آن چه پدرت آورده، قوى تر است ».
ابن عبدربّه (درگذشته سال 328 هـ ق) در العقد الفرید مى نویسد:
«وأمّا علی والعبّاس والزبیر، فقعدوا فی بیت فاطمة حتّى بعث إلیهم أبوبکر لیخرجوا من بیت فاطمة وقال له: إنْ أبوا فقاتلهم.
فأقبل بقبس من نار على أنْ یضرم علیهم الدار، فلقیته فاطمة فقالت: یابن الخطّاب، أجئت لتحرق دارنا؟
قال: نعم، أو تدخلوا ما دخلت فیه الأُمّه»(7)
«على، عبّاس و زبیر در خانه فاطمه نشستند تا این که ابوبکر شخصى را(8) فرستاد و از آن ها خواست تا براى بیعت خارج شوند
و به او گفت: اگر نپذیرفتند، آن ها را بکش.
عمر با شعله هایى از آتش آمد تا خانه را بر آن ها آتش زند;
فاطمه او را دید و گفت: اى پسر خطّاب! آیا آمده اى که خانه ما را بسوزانى؟
عمر گفت: آرى! مگر، آن چه را که مردم پذیرفته اند، شما هم بپذیرید».
عبارات نقل شده را با یکدیگر مقابله کنید تا تفاوت هاى آن ها و میزان تحریفات و تصرّفات، مشخّص شود.
تاریخ نگار اهل سنّت، ابو الفداء (درگذشته سال 732 هـ ق) نیز در کتاب المختصر فى أخبار البشر این روایت را نقل کرده است
و در انتهاى آن این گونه مى نویسد:
«وإنْ أبوا فقاتلهم، ثمّ قال: فأقبل عمر بشیء من نار على أن یضرم الدار» (9)
« . . . اگر نپذیرفتند، آن ها را بکُش، پس عمر با مقدارى آتش آمد تا خانه را بسوزاند».
ادامه دارد ...
_____________________________
(6) أنساب الأشراف: 1 / 586 .
(7) العقد الفرید: 5 / 13.
(8) فردى که ابتدا رفته است، شخصى غیر از عمر بوده است و ابوبکر بعد از او، عمر را فرستاده است.
(9) المختصر فى أخبار البشر: 1 / 156.
Design By : Pichak |