حلول ماه شعبان ، ماه یگانه منجی منتظر بر منتظران قدومش مبارک هزار سپیدار در بوستان قلب ما، ترا صدا می زنند؛ و هزار پرنده در آسمان اشتیاق ما به کاشانه تو کوچ می کنند؛ لحظه ای به تبار تو چشم می دوزم؛ از آدم تا خاتم، چشم به راه تو بوده اند، از اولین امام تا یازدهمین رهبر، به ظهور تو وعده داده اند. رسالت ناتمام همه انبیاء در انتظار توست تا آنها را به اتمام رسانی. برچکاد البرز، نام تو رقم خورده است و برپیشانی کعبه نشان تو. ای از تبار پاکان، نه ما چشم به راهیم که افق چشم به راه توست. ای خورشید بی غروب، از پس ابرها، انتظار را به پایان رسان ..... به نام خدا به نام خدایی که ناظر به تکتک کارهامونه به نام خدایی که ناظر به تکتک کارامون در همهی ماههاست نه فقط ماه رجب یادمه روزایی که به انتظار ماه رجب میشستیم تا بیاد و ما اول رجب رو روزه بگیریم و لیلة الرغائب رو حواسمون باشه که از دست ندیم و اعمالش رو انجام بدیم هیج جا تقریبا از لیلة الرغائب و شب آرزوها و اول رجب حرفی نمیشد جدیدا عبادت هم گروهی شده و میشه گفت بیشتر دیگه اون بعد عبادی مطرح نیست بیشتر استفاده ابزاری میشه از بچگی دیده بودم که مامانم و عمه هام هنوز ماه رمضون نشده همش روزه هستن ، برام سوال شده بود که چرا انقدر روزه میگیرن ، گاهی میگفتن بچه که بودیم ، زمان شاه بود ، زیاد بهمون نمیگفتن به سن تکلیف رسیدید ، ما هم هر وقت گرسنه میشدیم روزه هامون رو میخوردیم یا اصلا روزه نمیگرفتیم ، الان داریم روزه قضاهامون رو میگیرم یه مدت که گذشت و خودم به سن تکلیف رسیدم بهم یاد دادن با مفاتیح انس ویژه ای داشته باشم طوری شده بود که از همون روزای اول سن تکلیف میدونستم کدوم دعا کجای مفاتیح قرار داره و روزهای ویژه سال که ثواب روزهاش زیاد بود رو حفظ بودم و منتظر بودم اعیاد مذهبی برسن و روزه بگیرم یه چند سالی گذشت و سیزده چهارده ساله بودم که دیگه یه رسم شد برام که منم از اول رجب هر روز روزه بگیرم تو مدرسه انگشت نما بودم بین بچه ها که فلانی دائم روزه هست ،تقریبا میشه گفت شده بودم تقویم قمری مدرسه تا اینکه یه بار شب شهادت حضرت زهرا عروسی دعوت شدیم کارت عروسی که اومد در خونمون به مامانم گفتم عروسی تو فاطمیه دوم هستا گفت فکر نمیکنم گفتم چرا برو ببین تقویم رو وقتی نگاه کردیم ، دیدیم عروسی شب شام غریبان حضرت زهرا هست متحیر بودیم که ینی چی اخه اون روزا از فاطمیه اسم نمیبردن و کمتر کسی به فکر عزاداری حضرت زهرا سلام الله علیها بود یه چندسال بعد بود که فرزاد حسنی یه برنامه تو تی وی داشت به اسم برنامه کوله پشتی ، اونجا شنیدم هی از شب آرزوها میگه پیش خودم گفتم قصه این شب آرزوها چیه آخه ، بعد فهمیدم همین لیلة الرغائب خودمون رو میگه، گفتم خب چرا انقدر این شب رو تبلیغ میکنن ؟ این تبلیغ ها اثر جالبی نداشت جز اینکه حرمت مساجد و حرمها رو شکوندن :| همون سال بود که یکی از دخترای محل بهم گفت چرا اعتکاف نیومده بودی ؟ گفتم هان ؟ چی ؟ کجا ؟ گفت بابا تو که سرت تو کتاب و قرآن ِ نمیدونی ؟ اعتکاف دیگه ، سه روز ماه رجب و ایام البیض رو میگن گفتم اهان ، خب ینی مراسم اعتکاف داره ؟ اعتکاف و معتکف که ینی یه ادمی که تنها گوشه مسجد بشینه و خودش و خدا خلوت کنه گفت نه بابا ، من رفتم مسجد فلانی یه طرف پرده دخترا بودن یه طرف پسرا بودن کلی شلوغ شده بود ثبت نامش هم اول رجب بود اونجا برامون سخنرانی میکردن و مداح های بزرگی چون اقایان .... اومده بودن من گفتم خب اخرش شما چی کار کردید ؟ گفت هیچی دیگه ما هم عبادت میکردیم روضه گوش میدادیم و ضجه میزدیم برام خنده دار بود این حرفش مگه ادم میخواد با خدای خودش حرف بزنه و طلب مغفرت کنه باید یکی دیگه براش روضه بخونه تا گریه اش بگیره ؟ مگه معتکف این نیست که دور از دنیای مادی باشه ؟ مگه نباید معتکف دور از نامحرم باشه ؟ خب اینا چرا تو یه مسجد بودن ؟ چرا از پشت پرده خبر داشتن که اونطرف چی میگذره ؟ تا اینکه دو سه سال بعدش بود که از بس تعداد معتکفین زیاد شده بود مسجد محله ما هم قرار بود مراسم اعتکاف برگزار کنه آقایون هیئت امنای مسجد زحمت کشیده بودن و به ابوی گفته بودن بگید دخترتون اعتکاف بیان و مسئول مراسم اعتکاف باشن و بخش پاسخگویی به سوالات شرعی و سخنرانی هم به عهده خودشون باشه مونده بودم چی بگم منو چه به اعتکاف ؟ منو چه به این کارا ؟ دیدم بد نیست برای محک خودم ، یا حتی اینکه صدوسی چهل تا دختر جوون بیان و من که مبلغ خطابه غدیر بودم از این فرصت استفاده کنم و از خطابه و شیعه بودن و عقاید تشیع برای اینا بگم خوشبختانه اعتکاف ما فقط خانمها بودن اعتکاف خوبی بود ولی از اینکه برنامه های عبادی استفاده ابزاری بشه ازش خوشم نمیاد ، بیشتر میشه گفت تنفر دارم از این کارا این روزها میبینی دخترا لبشون خشک شده از روزه ای که گرفتن ولی نگاه میکنی به لاک ناخنش یا آرایش صورتش ، بهش میگم روزه ای ؟ میگه آره . میگم خب لاک نشون میده واسه چند روز هست واسه امروز نیست ، میگه خب فقط روزه ام ، نماز نمیخونم که . مگه حدیث نداریم که : اگه نمازتون پذیرفته نشه هیچ کدوم از اعمالتون پذیرفته نمیشه ؟ با این حرف دختر زبونم بسته میشه و بیشتر حرف نمیزنم و میرم تو فکر لیلة الرغائب میری حرم میبینی آدمای مختلف اومدن و هی از خانمهایی که ظاهرشون نشون میده بیشتر سرشون تو مفاتیح هست میپرسن خانم ببخشید امشب نمازش چی هست ؟ چطوری هست ؟ کلام آخر : مخالف این کارا نیستم ولی استفاده ابزاری از اعمال عبادی کار خوشایندی نیست که این روزها بیشتر به چشم میخوره . اعتکاف هم اعتکاف های قدیم ، یه نفر و یه گوشه مسجد و یه نون خشک و یه آب لیلة الرغائب هم لیلة الرغائب های قدیم ، تمام سال ، تمام شبها ، تمام نیمه شبها ، تمام لحظه ها میتونه لیلة الرغائب باشه ماه رجب هم ماه رجب های قدیم از اونجایی که کار اصلیم پاسخگویی به مسائل شرعی و احکام هست ترجیح میدم یه حکم از احکام شرعی رو اینجا بگم : قابل توجه خانمهای محترم : کاشت ناخن غسل و وضو نداره . خانمی که ناخن میکاری وضو و غسل شما صحیح نمیباشد و باطل هست . و حکم غسل و وضو جبیره بهشون نمیخوره . شاید به مزاج بعضی خوشایند نیاد این حکمی که ترجیح دادم اینجا بگم. واسه این گفتم که تو اعتکاف و مسجد زیاد دیدم خانمهایی که ناخن کاشته بودن و وارد مسجد شده بودن :( شماهایی که اعتکاف و لیلة الرغائب و ماه رجبتون قدیمی هست التماس دعا میون همه دلها ، امون از دل زینب میون همه دلها ، امون از دل زینب غم کوچه و سیلی ، غم صورت نیلی غم یاس خزونی ، غم قد کمونی غم غربت حاکی ، غم چادر خاکی شده قاتل زینب ، امون از دل زینب میون همه دلها ، امون از دل زینب غم فرق شکسته ، غم حیدر خسته غم تشت پر از خون ، غم صورت گلگون شده قاتل زینب ، امون از دل زینب غم دست بریده ، غم فرق دریده غم شبه پیمبر ، غم غربت اکبر غم محسن دیگر ، غم غربت اصغر غم نیزه سواری ، غم ضربه و قاری غم ناقه سواری ، غم طعنه و دشنام غم سنگ لب بام ، غم و محنت و ناله غم و محنت و ناله ، غم مرگ سه ساله شده قاتل زینب ، امون از دل زینب میون همه دلها ، امون از دل زینب نیـــامـــدی !!!
حدیث اول
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله :
اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.
ترجمه :
پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556
السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی
آشناست آشنای آشنا.
آنقدر آشنا که وقتی بیاید گروهی می گویند، ما سیمای او را دیده بودیم.
آنقدر آشناست که همواره شاهد بر اعمال ماست،
با مشاهده طاعاتمان خدا را حمد می گوید و از ملاحظه گناهانمان برایمان آمرزش می طلبد.
آنقدر آشناست که بر دردهای جسم و روح ما طبیبی مهربان و بر روزگار تنهایی ما رفیقی مونس است
و آنقدر آشناست که شمیم آشناییش مشام همه کس را آکنده است ....
اما غریب است .
آنقدر غریب که وقتی دیر می کند، گروهی می گویند شاید هنوز از مادر زاده نشده باشد.
آنقدر غریب است که ما بر خوان احسانش نشسته ایم ولی نامی از آن میزبان کریم نمی بریم.
آنقدر غریب است که ما قحطی زدگان از آن آب شیرین و گوارا سراغی نمی گیریم
و ما گم گشتگان، از آن علم مصبوب و کشتی نجات، نشانی نمی جوییم،
آنقدر غریب است که دعا برای آن پدر دلسوز را از یاد برده ایم و عافیتش را تصدق نمی دهیم
و آنقدر غریب است که بوی غربتش در شامه جهان پیچیده است، اما کمتر کسی آن را حس می کند....
چه زیبا نبی مکرم حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله و سلم توصیف کردن حضرتش را در خطابه غدیر و در روز عید غدیر
80- أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِىَّ. أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَىالدِّینِ. أَلا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ.
أَلا إِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَهادِمُها. أَلا إِنَّهُ غالِبُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ وَهادیها.
آگاه باشید همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست. هان ! او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود.
هشدار ! اوست انتقام گیرنده ی از ستمکاران. هشدار ! اوست فتح کننده ی دژها و منهدم کننده ی آن ها !
هشدار ! اوست چیره بر تمامی قبایل مشرکان و رهنمای آنان.
81-أَلاإِنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لاَِوْلِیاءِاللَّهِ. أَلا إِنَّهُ النّاصِرُ لِدینِ اللَّهِ.
هشدار ! اوست خون خواه تمامی اولیای خدا. هان ! همانا او یاور دین خداست.
82- أَلا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَمیقٍ. أَلا إِنَّهُ یَسِمُ کُلَّ ذى فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ کُلَّ ذى جَهْلٍ بِجَهْلِهِ.
أَلا إِنَّهُ خِیَرَةُاللَّهِ وَ مُخْتارُهُ. أَلا إِنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَالُْمحیطُ بِکُلِّ فَهْمٍ.
هان ! او از دریایی ژرف پیمانه هایی افزون گیرد.
هشدار ! او به هر ارزشمندی به اندازه ی ارزش او و به هر نادان و بی ارزشی به اندازه ی نادانی اش نیکی کند.
هان ! او نیکو و برگزیده ی خداست. هشدار ! اوست میراث دار دانش ها و احاطه دار بر ادراک ها.
83- َأَلا إِنَّهُ الُْمخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْمُشَیِّدُ لاَِمْرِ آیاتِهِ. أَلا إِنَّهُ الرَّشیدُ السَّدیدُ. أَلا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیهِ.
هان ! او از پروردگارش خبر دهد و نشانه های او را برپا کند و استحکام بخشد .
هشدار ! اوست بالیده و استوار. آگاه باشید ! هم اوست که اختیار امور جهانیان به او سپرده شده است.
84- أَلا إِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرونِ بَیْنَ یَدَیْهِ.
هان ! پیشینیان از قرن ها ظهور او را پیشگویی کرده اند.
85- أَلا إِنَّهُ الْباقی حُجَّةً وَلاحُجَّةَ بَعْدَهُ وَلا حَقَّ إِلاّ مَعَهُ وَلانُورَ إِلاّعِندَهُ.
هشدار ! اوست حجت پایدار و پس از او حجتی نخواهد بود.
(این تعبیر به عنوان حجت، امامت و مسئولیت است و نظری به رجعت دیگر امامان ندارد. زیرا آنان حجت های پیشین اند که دوباره رجعت خواهند کرد.)
راستی و درستی و روشنایی جز با او نیست.
86- أَلا إِنَّهُ لاغالِبَ لَهُ وَلامَنْصورَ عَلَیْهِ. أَلاوَإِنَّهُ وَلِىُاللَّهِ فى أَرْضِهِ،
وَحَکَمُهُ فى خَلْقِهِ، وَأَمینُهُ فى سِرِّهِ وَ علانِیَتِهِ.
هان ! کسی بر او پیروز نخواهد شد و ستیزنده او یاری نخواهد گشت.
هشدار ! او ولی خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانت دار امور آشکار و نهان است.
80. “Know that the last Imam, Mahdi, the Upright, is from us,
He shall dominate over the entire religions.
Lo! As he shall take revenge from the oppressors, therefore,
he is the victorious destroyer of the castles!
Lo! He is the conqueror of all the-lack-of-religion, and their Guide!
81. Lo! He takes revenge for blood shed from the men of God!
Lo! He will assist the religion of God!
82. Know that, upon great measure, he shall seize [the Divine Knowledge] from the deep sea!
Know that! He shall reward every well-informed, by measure of his knowledge, and does so with the uninformed, by the measure of his ignorance!
Lo! He is great, and has been chosen by God!
Lo! He is the heir of all Knowledge, and he seizes upon all comprehension.
83. Know that he breaks the news from His God, and elevates the Divine Verses [in proud]!
Know that he is upright and pride.
Lo! It is he that the entire authorities have been given to.
84. Lo! All ‘bygones’ had foretold of his "Revelation".
85. Lo! It is he who shall remain as an irrefutable Proof, for there will be, after him, not any proof. Faith and honesty, and light and glint are with him only.
86. Know that no one could defeat him, and those who are facing him, won’t be assisted.
Know that! He is the representative of God on Earth, so is he the Judge among His creatures, and he is the Honest Trustee of His over the hidden and manifest.”
ترجمه خطابه به آلمانی
80. Wisset, dass der letzte Imam, „Mahdi, Imam e Qaa`em“, von uns ist.
Und hört: Er wird über alle Religionen dominieren,
an den Tyrannen Vergeltung üben
und ihre Hochburgen erobern und einreißen!
Und hört: Über alle „Moschrekin“ (?) wird er obsiegen und sie führen!
81. Wisset, dass er das zu Unrecht vergossene Blut aller wahren Gottesfreunde vergelten wird,
und wahrlich, er ist es, der die Religion Gottes stützt und unterstützt!
82. Wisset: In hohem Maße schöpft er aus dem weiten Meer des Wissens und der Weisheit,
und gibt dem Wissenden im Maße dessen Wissens und dem Unwissenden im Maße dessen Unwissendheit.
Wisset! Er ist vortrefflich und von Gott auserkoren,
der Erbe von Weisheit und Wissen, das alles (menschliche) Begreifen und Erkennen weit übertrifft.
83. Hört: Er gibt Kunde von seinem Herrn, hält Seine Zeichen aufrecht und stützt und festigt sie. Er ist in ständiger weiterer Vervollkommnung und unbezwingbar
und wisset: Er ist dazu bestimmt, die Belange der Menschheit zu regeln.
84. Hört: Vor Jahrhunderten bereits haben die uns Vorausgegangenen sein Kommen angekündigt.
85. Hört her! Er ist letzter und bleibender „Hodschdschat“ , dem kein weiterer folgen wird.
Wahrheit, Rechtschaffenheit, Klarheit und Licht sind nur mit ihm.
86. Niemand kann ihn besiegen, und wer ihn bekämpfen will, wird macht- und hilflos unterliegen.
Er ist der von Gott eingesetzte Wali (Bestimmende, Betreuer...) auf Erden, der von Ihm beauftragte Rechtsprechende unter den Menschen und Sein Treuhänder bezüglich aller offenkundigen und verborgenen Belange.
ترجمه خطابه به اسپانیایی
80. Sabed que Mahdí es el último Imam, que el oculto desciende de Nosotros.
¡Escuchad!
Él gobernará sobre todas las religiones.
Él es quien tomará venganza de los opresores.
Él es el conquistador de las fortalezas y quien las destruirá.
Él es quien triunfará sobre los idolatras y los guiará al camino de la Verdad.
81.Él es el vengador de la sangre derramada de los hombres de Dios.
Él es la ayuda y el auxiliador de la religión de Dios.
82.Sabed que él se imbuye de un profundo mar (de conocimiento).
Él es quien identificará a los excelentes por sus excelencias y a los ignorantes por su ignorancia.
Él es el piadoso y el elegido de Dios.
Él es el heredero de todas las ciencias y el que las domina.
83. Él es el anunciador de su Creador y ejecutará los signos con firmeza.
Él es el íntegro, el maduro y el firme.
Sabed que es aquel a quien se le han encomendado todos los asuntos de las criaturas.
84.Sabed que desde siglos remotos los antepasados han profetizado su aparición.
85. Él es la Prueba irrefutable de Dios en la tierra (Huyyat) y la que permanecerá para liderar y tras él, no vendrá líder alguno. No existe verdad alguna ni luz alguna si no la que lleva consigo.
86.Sabed que nadie le vencerá y quien se enfrente a él, no será auxiliado.
Él es el representante de Dios en la Tierra, el juez de Dios entre la gente y el guardián de lo manifiesto y lo oculto.
ترجمه خطابه به فرانسوی
Sachez que le sceau des imams est de notre postérité, surnommé Mahdi, le résurrecteur et le vainqueur de toutes les religions.Il tirera vengeance à tous les injustes, conquerra tous les forteresses et les effondrera. Il vaincra et guidera tous les tribus polythéistes .Certainement, il sera vindicatif en faveur des amis de Dieu et viendra en aide à son culte. Sachez que d’une mer profonde il aura une grande part .Il sera autant gracieux à l’égard des savants qu’ils sont pourvus de sagesse et se comportera de la même façon envers les ignorants à la mesure de leur disgrâce .Il est l’élu de Dieu, le dépositaire de la guidance et l’héritier de la science divine qui appréhende toutes les conceptions .Il annonce la parole de son Seigneur le Vainqueur et le Somptueux et réhabilite Ses emblèmes. C’est lui auquel le règne du monde est octroyé, et celui dont certains prédécesseurs avaient annoncé l’avènement au fils des temps.Il est l’ultime maître et preuve divine (ici la preuve ne correspond qu’à la charge d’imamat de ce dernier,mais les autres imams seront en tant que Preuves de Dieu le Jour du Jugement Dernier). Toute vérité et lumière n’existent qu’en lui et nul vainqueur ou successeur ne lui surviennent ; certes il est la Preuve et le maître suprême de Dieu sur Sa Terre et son ordre est à être obéir à toute les créatures et les sciences occultes et apparentes lui seront confiées.
با لحن کدام آفتاب؛
با صدای کدام پروانه؛
با آواز کدام سنگ؛
با ترانه کدام باران؛
ویرانی همواره مان را فریاد بزنیم؟
ای دور از دسترسِ نزدیک!
ای سخاوت هر روزه زمین!
که نماز مهربانی ات را ستاره ها، هزار مرتبه اقتدا کردند.
و هر روز، تشنه تر از پیش، سر به کوهوار شانه هایِ آسمانی ات گذاشتند.
چقدر این روزهای بی تو، کش آمده اند! چقدر طولانی شده، صدای نیامدنت!
چقدر غلیظ است هوای دلتنگی ات!
ای مهربانی بی حدّ!
که روشنی بی وقفه هزار اقیانوس زیر آرامش قدمهایت شناور است و داغ هزار آتشفشان ریشه داده است در چشمهای بی نصیب مان.
تا چند چله نشینی این زمستانهای بی اندازه؟!
تا چند دوندگی این سنگلاخهای یکنواخت؟!
تا چند شمارش این ستارگان ارجمند؟!
تا چندچشم به راهی این کوچه های تودرتوی تاریک؟!
حلقه کدام در را بکوبیم؟
در گوش کدام جاده، زخمهایمان را بخوانیم؟
تاریکی در خیابانها سرازیر شده؛ مرگ در پستوها نعره می زند
و چقدر از زلال پونه و نارنج، هوا رقیق است!
و چقدر، مرگ در لابه لای دیوارها زانو می زند!
و چقدر گرسنگی، در پستوی خانه های حقیر فراوان است!
... فانوسی می خواهد این شبهای در خیال آمدنت
تا دیدار تازه پنجره ها را، بر پیشانی روشن دریا بیاویزد
و چُرت تمام خوابهای شیطانی را پاره کند
... بارانی تازه می خواهد این شوره زارهای همیشه تا خمیازه های کشدار علفها را رشته رشته پنبه کند
و صبحی بنفش را در شریان آسمانها بریزد
نسیمی رونده می خواهد این بی شمار اندوهانِ چشمها
تا آواز پرند هزار پرستو را در شکاف دیوارها بریزد.
تا کدام مرتبه از روشنی رودها، چشمهامان را ورق بزنیم
که هیچ پرنده ای پرواز را مشق نمی کند
و هیچ درختی، پای زمزمه آبها شکوفه نمی دهد
... زخمی گشوده می خواهد این دقیقه های لایتناهی بیمار
تا جرعه جرعه، شرجی نیامدنت را خالی کند بر سرِ دلتنگی این روزها
ای سجاده نیایشت، رشته رشته در ادامه باران
و ای آرامش آسمانی ات در نهایت شوریدگی درخت
با همان سکوت دیگر گونه ات
با همان سخاوت همواره ات
با همان قدمهای افراشته ات
با همان نگاه صاعقه وارت
با همان لبخند حُسن یوسفت
با همان ایستادن روشنانه ات
بایست!
در مقابل دلتنگی قدیمی این خاک
روبروی همواره این مسمومیت بی حدّ
خالی کن!
مهربانی ات را در سفال تنگدستی این تاریک مخوف
خالی کن!
بهار تازه پیراهنت را در کنج خزانی این دقایق اندوه
خالی کن!
باران بی وقفه آمدنت را در بیابانیِ این فصلهای گرسنه
بتکان!
نگاه روشنت را در ذرات خستگی زمان
بتکان!
دامان ستاره پرورت را در ظلمت این دقیقه های تنگدست
بتکان!
پلکهای آفتابی ات را در سبوهای یخ زده و گرسنه
هوای بی تو
تیغی نشسته در شریان رودهای تشنه جهان است؛
سنگی انباشته بر چشمهای آسمانی است؛
گردبادی جهنده در روشنی باغچه هاست.
هوای بی تو،
هوای خالی اندوه است؛
هوای خالی مرگ است؛
هوای سوزنده از طعم بی عدالتی است.
ای مبهمِ روشن!
تا چند زمستان چشمهایمان را روشن نگه داریم؟!
تا چند انگشتانه دلتنگی مان را کنار بگذاریم؟!
تا چند از نردبان دوری ات، بالا برویم؟!
تا چند پرنده، چشمهایمان را بگیریم زیر آفتاب؟!
تا چند ...؟!
ای تمام چشمه های جهان را فراگیر!
در کدام دامنه باران خیز، خیمه افراشته ای؟
سفره ات را پای کدام دریا پهن کرده ای؟
پیراهنت را بر کدام درخت مقدس آویخته ای؟
کدام ستاره از سقف خانه ات آویزان است؟
کدام دریا در سبویت ته نشین شده است؟
ای گواه محکم آمدنی نزدیک!
تا از نی یخبندان پی در پی برخیزیم
چند آفتاب را نذر آمدنت کنیم؟
و چند نواحی مقدس را تشنه تشنه سر بکشیم؟
ای آفتاب مرتفع مهربانی!
سر بر دیوار شوربختی کدام کوچه بگذاریم؟
با این همه زمستانی که در کوله بارمان است؛
و با این همه پائیزی که در راه است؛
و با این همه جاده هایی که به بن بست تکیه داده اند.
چند ندبه فاصله است؟ ...
پنجشنبه ها
بهترین دلیل اتهام جمعه ها
گفته اند می رسی کدام جمعه ، ها ؟
گفته اند می رسی و من هنوز هم
چهارشنبه ها به انضمام جمعه ها
هفت روز هفته را مرور می کنم
تا فرج کنی در ازدحام جمعه ها
انتظار انتظار اشک اشک اشک
ندبه ندبه ندبه و تمام جمعه ها
می روند و تو هنوز بر نگشته ای
بوی مرگ می دهد مشام جمعه ها
در محل ما ظهور خیر می کنند
پنج شنبه ها به احترام جمعه ها
نه تو نیستی و باز فال گیرها
رخنه کرده اند در مرام جمعه ها
و نگاه تو هنوز خاک می خورد
در تفنگ خالی امام جمعه ها
_________________
Design By : Pichak |