نه...
فقط دلتنگي نيست...
منم همينجوري بودم نشستم فکر کردم ديدم اصلا هيچ ربطي به نت و اينا نداره!
مشکل از جاي ديگه است؟!
آره...
... توفيق نداريم
يه شب بعد از نماز کلي از خدا خواهش کردم بهم توفيق بده
توفيق نماز جماعت
توفيق عمر با برکت
توفيق کار براي خودش
گفتيم خدايا از من بگير اون چيزايي که تو رو از من ميگيره
... زماني رسيد که توفيق دار شديم
ولي باز گهگاهي يادمون ميره و مجبور ميشيم باز دعا کنيم
خدا ميخواد مجبورت کنه بري درمه خونهاش هي بخواي تا توفيق بده
...
توفيق کنه بري مجلس امام حسين(ع)
توفيق کنه اشک بريزي براي حضرت زهرا(س)
توفيق بري مشهد پابوس آقا امام رضا(ع)
توفيق کنه بري نماز جمعه
توفيق کنه قرآن بخوني
توفيق کنه بري جلسه اخلاق
توفيق کنه..... آدم بشيم
...عاشقش بشيم
توفيق کنه دوستش داشته باشيم...
خدارو کم محلي ميکنيم کم توفيق شديم
به شخصه از نت بدم مياد (خاطرات بدي ازش دارم) دوست دارم فرصتي پيش بياد و بيخيالش بشم
اگر قرار باشه توي حول مطلع بخوام نت گردي هامو بنويسم بايد فقط بنويسم بهترين لحظات عمرمو تباه کردم
....
گاهي خيال ميکنم جلسه اخلاق نميرم خب پشت سيستم ميشينم و سخنراني گوش ميدم
ولي مگه جلسه اخلاق فقط سخنرانيه؟
دلت براي همنشيني با علما تنگ نشده؟
دلت براي نورانيتي که بعد از جلسه اخلاق تمامي وجودتو فرا ميگيره تنگ نشده؟
انگار يادمون رفته رفتن به اين جلسات از عمرمون محسوب نميشه... اين خودمونيم که ميخوايم زودتر بميريم
درسته؟
همهي اينارو که گفتي اما به يه چيزي اشاره نکردي
ميدوني دلت براي چي تنگ شده؟
براي خودش
خوده خوده خودش
امشب خودش به دلت انداخته
به دلت نظر کرده
خاطرتو خواسته
جوابشو نميخواي بدي؟
منتظره ها
التماس دعا
ياعلي