وبلاگ :
روضه رضوان
يادداشت :
خيلي دعاش كنيد :(
نظرات :
0
خصوصي ،
13
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
بيماري روي تخت
منم چند ماهه روي تخت افتادم اونم با چن تا بچه كوچيك....ميدونم محبوبه چه حالي داره...ولي ميخوام به محبوبه بگم وقتي خيلي درد ميكشم از همين پنجره ي كنار تختم به افق نگاه ميكنم و به مولام سلام ميكنم...حرفامو بهش ميگم...حرفايي كه بغض هيچ وقت نذاشت به كسي بگم...يه حسي بهم ميگه اقام عيادتم ميكنه و من ارووم ميشم...چون اونا از ما غافل نيستند...محبوبه جان وقتي از دردم بكسي ميگم ،بعد شرمنده ميشم از خدا كه بگه يه عمر سلامتي بهت دادم نفهميدي الان كه چند صباح درد دادم ناليدي...اين روزا برا ما پياميه از دوست ...بايد ببينيم چي ميخواد بگه به ما...اخه ما تو مسير رشد و سير بسوي اون هستيم...حتما به اين روزا نياز داشتيم تا معرفت كسب كنيم...بايد به مرحله اي برسيم كه صحت و سقم برامون يكي باشه ...سلم محض...نيمه شبا دم پنجره وقتي ارووم اشك ميريزم ميگم: الهي رضا برضاك و تسليم بامرك و لا معبود سواك ....... وقتي اشك صورتمو ميشوره حس ميكنم جاي بوسه اي رو گونمه.....كل يوم هو في شان...ناميد نباش گل من... كار دست كاردان بزرگيه ميدونه و ميتونه چيكار كنه...صبور باش و دست رزاقتو ببوس...سعادت و سلامت و عاقبت بخيري برات ارزو ميكنم...اميدوارو روسفيد از اين امتحان بيرون بيايم...هميشه دعات ميكنم و از دور ميبوسمت