سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روضه رضوان

 

 

به نام خدای مهربونی که هیچ وقت روشو از بنده هاش بر نمی گردونه

 

دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم***** نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم

 

 

دیشب دلم خیلی پر بود ...

خیلی خیلی پر بود ...

نمیدونم چرا این همه ازت توقع داشتم

شده بودم مثل طلبکارا

نمیدونم چم شده بود

یه دفعه دیدم همه درهای دور و برم بسته شده

ولی امروز ،

غروب که شد رفتم غسل شب قدر کردم

نمیدونم چم شده بودا

گفتم امشب وقتشه

امشب اگه بگم صد در صدش میکنی

اخه پارسال همچین شبی هر چی خواستم بهم دادی

ببین خواسته های من خیلی زیاده

ولی

کریم به گدا نگاه نمیکنه به کرامت خودش نگاه میکنه

حالا هم کریمی خودت رو بهم نشون بده

درهای رحمتت رو برام باز کن

میخوام در باران رحمتت غرق شوم

 

بابت حرفای دیشبم عذر میخوام

واقعا خسته شده بودم

کم آورده بودم

ولی امروز ‍‍‍،‏ با حرفایی که باهات زدم ، آروم شدم ... آروم آروم

با اتفاقای امروز به خودم اومدم

حالا دیگه میدونم که تنها نیستم

 

میدونم که

گر زحکمت ببندی دری ... ز رحمت گشایی در دیگری

 

امشب کلی خواسته دارم ... میخوام اجابتش کنی ...

 

میخوام ظرفیتم رو زیاد کنی ،‏چه تو داشته هام چه تو نداشته هام

 

الــــهـــی مـــن جـــز تو کـــســـی رو نـــدارم

 

تــنـــهـــایـــم مـــگـــذار ! 

 


نوشته شده در شنبه 88/6/21ساعت 10:54 عصر توسط رضوان نظرات ( ) |


 Design By : Pichak